+ برادرزاده هام‌ کنارمن،

و دنیای جای قشنگتری برای زندگی شده.

+ الانم بزرگه اومد کنارم گفت براش علی کوچیکه بخونم، خوندم و خوابش برد، از بچگی شبا کنارم میخوابید و براش علی کوچیکه میخوندم، شعرِ فروغِ که با صدای گرم خسرو شکیبایی دکلمه شده.

وقتی هم برمیگردن، بیشتر شبها تلفنی صحبت میکنیم و براش میخونم،

+ این دو تا، همه ی جان و دِلَمَن، دیروز که شنیدم اومدن، کلی با جون و دل براشون خرید کردم،  لباس و اسباب بازی و خوراکی و لوازم التحریر. و حس میکنم این دو تا یه تیکه از وجود خودمن که جای دیگه نفس میکشن.

+ تو ادامه شعر علی کوچیکه "فروغ فرخزاد" میذارم،زحمت دانلودشو خودتون بکشید.

اگرم احیانا پیداش نکردید بگید همینجا دکلمشو بذارم دانلود کنید

یا علی

+ امشب برادرزاده بزرگم که سید صداش میکنم بهم گفت من عاشقتم و من یک لحظه دوباره شروع شدم :))

این داستان؛ نبض های زندگی عمه ^-^

علی ,براش ,کوچیکه ,میکنم ,^ ,برادرزاده ,علی کوچیکه ,براش علی ,این دو ,تو ادامه ,میکشن تو

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

bihashieyeh golbargedeyas گروه خدمات پژوهشی اعتماد دانلود کتاب و نمونه سوالات درس آشنایی با قرآن کریم ویژه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کتابخانه روضة الشهداء میرک آباد مطالعات سیاسی ..................محمد حقی Matlabi طرفداران انیمه زاپاس روان شناسی برای همه